در شباهت هدیه از سیمای پیغمبر گرفتی
از گل اخلاق ایشان عطر نیکو بر گرفتی
در صف عشق و وفا از ساحت شاه شهیدان
جام وصلت را اجازه از خُمِ داور گرفتی
این رجزخوانی چه می آید به بالای رشیدت!
رزم و آیین شجاعت آری از حیدر گرفتی
مثل شیر از بیشه ی ایمان زدی بر جان دشمن
با غریو تیغ حق جان دو صد کافر گرفتی
عاشقانه ره سپردی در مسیر عشق و عزّت
بوسه ها از تیغ و تیر و از لب خنجر گرفتی
مادرت می خواست تا بر پا کند دامادیت را
در کنار رود دجله حجله ی دیگر گرفتی
با ندای السلامُ یا نبی... وقت عروجت
بال در بال ملائک سوی بالا پر گرفتی
موج دریا جام ها شد روی دستان زمانه
با عطش رفتی و جام از دست پیغمبر گرفتی
چون"علی" والا به معنا هستی و "اکبر" مقامت
در خور والائیت نامِ علی اکبر گرفتی
شاعر:زهرا طاهرزاده فرد
- یکشنبه
- 11
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 8:14
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه