• دوشنبه 3 دی 03


شعر حضرت علی اکبر(پا بر زمین نكش، جگرم تیر می كشد)

8430
21

 پا بر زمین نكش، جگرم تیر می كشد
ای نور دیده، پلك ترم تیر می كشد
گفتم عصای پیری من می شوی، نشد
یاری رسان مرا، كمرم تیر می كشد
ای میوه ی دلم چقدر آه می كشی!
این سینه از غمت پسرم، تیر می كشد
با خود نگفتی آخر از این دست و پا زدن
قلب شكسته ی پدرم تیر می كشد!؟
پهلوی تو چه زود مرا تا مدینه برد
زخمی كبود در نظرم تیر می كشد
من خیزران نخورده لبم درد می كند
از بس دهان نوحه گرم تیر می كشد
ای پاره ی تنم چقدر پاره پاره ای!
با دیدنت علی جگرم تیر می كشد
شاعر:وحید قاسمی

  • یکشنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 16:8
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران