ای که دلبندِ دل دلبندِ زهرا گشته ای
کارما از دل گذشته جان بابا گشته ای
یوسف کنعان شود مَحو تماشای رُخت
تو مُراد بی بَدیل صد زلیخا گشته ای
در بیان حُسن تو آری اشاره بَس بوَد
خَلقاً خُلقاً علیجان شِبه طاهاگشته ای
عالم خاکی عزیزا مَحبَس روح تو بود
زین سبب خَلوت گُزین ظِلّ طوبا گشته ای
چون گُلی پرپر زِطوفانی وَیاای مَه جمال
در مَصاف اَهرِمنها اِرباً اِربا گشته ای
داغ تو ای پارهء تن میزند آتش بجان
نوحه ی بیداری شبهای لیلا گشته ای
(نادرا) پائین پایِ پادشاهِ مُلک جان
زائر آن قامت و آن قَدّ رَعنا گشته ای
- دوشنبه
- 14
- تیر
- 1400
- ساعت
- 12:18
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
حاج نادر بابایی
ارسال دیدگاه