زخم زبان
رفتی و بی تو راحتی از ما گریخته
شادی ز قلب فاطمه بابا گریخته
امت دگر ز خانه ما پا کشیده اند
چندان که خنده از لب زهرا گریخته
وضع مدینه هم ز خیانت عوض شده است
آن عطر مهر و عاطفه زین جا گریخته
زخم زبان زنند به ما جای تسلیت
از این گروه روح تسلّا گریخته
همسایگان ز گریه مرا سرزنش کنند
شادی ز ما و رحم از این ها گریخته
حتی بِلال هم به علی سر نمی زند
او هم ز سوء واقعه گویا گریخته
- دوشنبه
- 11
- بهمن
- 1389
- ساعت
- 20:39
- نوشته شده توسط
- مهدی نعمت نژاد
ارسال دیدگاه