پیش فرات این همه دریا چه می کند؟
این مشک روی شانه سقّا چه می کند؟
تنها به خاطر گل روی سکینه است
دریایی التماس به دریاچه می کند
مبهوت مانده بود "خدای فرشتهها
مهریه مدینه در اینجا چه می کند؟"
نزدیک کردمت به لبم تا که بنگری
روح بنفشهای تو با ما چه می کند
زخم عطش ضریح لبم را شکسته کرد
حالا ببین که با لب گلها چه می کند؟
حالا میا به خیمه ببینم هر دومان
با موجهات فاطمه فردا چه می کند؟
در این طرف صدای پریشان دختری
بابا عمویم آن طرفِ ما چه می کند؟
شاعر: علی اکبر لطیفیان
- پنج شنبه
- 15
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 8:32
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
علی اکبر لطیفیان
ارسال دیدگاه