• یکشنبه 5 اسفند 03


شعر حضرت عباس(توی چشمات پره شیره)

1493

توی چشمات پره شیره
نگاه تو عسل داره
واسه تعریف اون چشمات
خدا ضرب المثل داره
یه وقت شیره یه وقت حیدر
یه وقت یک جذبه از مادر
کیه این مجمع القدرت
فقط عباس نام آور
همون که جنگ و رزمایش
واسش مثل یه تمرینه
خدا شخصا میون عرش
میشینه جنگ و می بینه
با اون چشمای زهراییش
به عیسی هم جنون میده
تو محشر جبرییل شخصا
واسش پرچم تکون میده
 باب المراد عشق ، دار الشفا شده
باب الحوائج از ، سمت خدا شده
عباس نگو بیا ، دوست داشتنی بپرس
   تعریفش و برو ، از ارمنی بپرس
میون کوچه ی خونه ش
پره از رفت و آمد بود
به فضل و جود و بخشیدن
توی عالم زبانزد بود
گداها صف به صف به به
توی کوچه چه غوغایی
باید نوبت بگیره از
رقیه حاتم طاعی
علی اصغر میشه آروم
توی آغوش عیساییش
شده ذکر عمو عباس
ملودی های لالاییش
گرفته وقت قبلی تا
که یوسف زائرش باشه
می رسه تا دم خورشید
نشسته وقتی که پاشه
مشک و علم شده ، ارکان عاشقی
پر میشه علقمه ، از یاس ورازقی
در شان تو شده ، نازل هوالذی
سقای عالمی ، با مشک کاغذی


 

  • پنج شنبه
  • 15
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 16:30
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران