دل به یاد تو گرفته زمزمه
پر زده تا کربلا و علقمه
توی دنیا با کسی کار ندارم
غم ندارم که خریدار ندارم
شب ناامیدی مهتاب منی
دلخوشیم اینه که ارباب منی
دل به یاد تو گرفته زمزمه
پر زده تا کربلا و علقمه
شب ناامیدی مهتاب منی
دلخوشیم اینه که ارباب منی
دست تو کار به خدایی میکنه
منو امشب کربلایی میکنه
نفسش بوی گل یاس میگیره
هر کسی که ، شور عباس میگیره
گوش کنید یا ایها الناس یه چیزی میگم با احساس
می تپه دلم همیشه برای حضرت عباس
هر موقع اسمشو بردم یا قسم اینجوری خوردم
یه باره تنم می لرزه که چرا اسمشو بردم
مه لقا با مه جبینش دلربا و دلنشینش
پسر شیر خدا و گلی از ام البنینه
پسر شیر خدا و تک یل ام البنینه
مهر اون تو قلب و ریشه همراهت جدا نمیشه
هر کسی یه بار که دیدش دیوونش میشه همیشه
چی بگم از قد و بالاش از سیاهی دو چشماش
هیبت و برق نگاهش یا که از قدرت دستاش
وای از اون غیرت عباس ، همت و هیبت عباس
شاه مردان علی را بعد از اون حضرت عباس
نمی دونم که چی کرده، آسمون دورش میگرده
من فقط اینو میدونم که اباالفضلی یه مرده
قد عالمی اباالفضل دلبر همی اباالفضل
سرور همی ابالفضل عشق عالمی اباالفضل
پرچم بلند و عشقه توی اَن همه رو عشقه
اللهِ خدایی مَرده گل فاطمه رو عشقه
عاشقا عشق خدایی به خدا عشق حسینه
کعبه و قبله ی این دل خاک بین الحرمینه
دو تا گنبد طلایی رفته تا به عرش الله
یکیشون حریم شاه و اون یکی حریم سقا
همه هستی ام حسینه می و مستی ام حسینه
سرود لبم حسینه خواب هر شبم حسینه
گره خورده ی حسینم آره دیوونه ی حسینم
اهل عالم اینو بدونید کشته مر ده ی حسینم
دلمو به تو سپردم نمک سفرت و خوردم
اگه حالی دارم آقا نمک روضت و خوردم
دلمو کرده هوایی یاد گنبد طلایی
ایشالله با دست عباس ما میشیم کرببلایی
وقتی که علم می بینم دل من میشه هوایی
این دل غریب و خسته باز میشه کرببلایی
دل من به یاد یاره هر کسی رو دوست نداره
نکنه ازت جدا شم خدا اون روز و نیاره
هی همه دار و ندارم هی گل باغ و بهارم
من به جز آقام ابالفضل دیگه اربابی ندارم
یار من برده قرارم دو چشاش کرده شکارم
به بهشت کاری ندارم من ابالفضل رو دارم
همه عمر و بر ندارم سر از این خمار و مستی
که هنوز و من نبودم که تو در دلم نشستی
دلم و دل نمی دونی کربلام و برسونی
یه اشاره کن ابالفضل من و حرم برسونی
این دل دیوونه ی من شده پر شور و احساس
میخونم تا قیامت که منم مجنون عباس
دل من به شور و شینه کشته مرده ی حسینه
همه ی زندگی من توی بین الحرمینه
گره خورده ی حسینم که دیوونه ی حسینم
اهل عالم اینو بدونید کشته مرده ی حسینم
سحر اومدم نبودی به شکار و رفته بودی
تو که سگ نبرده بودی به چه کار و رفته بودی
دل من به شور و شینه کشته مرده ی حسینه
همه ی زندگی من توی بین الحرمینه
- شنبه
- 17
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 6:1
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه