غصه تنها رفته با اندوه و غم برگشته است
تا که از عباس، دستان قلم برگشته است
دم به نام نامی عباس پایین رفته و
در حقیقت بازدم نه، باز ،دَم برگشته است
از حرم برگشتگان را کار چندان سخت نیست
سخت، کار ما بود کز ما حرم برگشته است
سر به هم آورده دیدم بچه ها را در حرم
زود فهمیدم که چیزی چون عَلَم برگشته است
زود فهمیدم که از عباس و از مشک و عَلَم
لااقل از این سه تا یک چیز کم برگشته است
تیر باران می شود در دادگاه آب، چون
جای شب در روز ماهِ متهم برگشته است
آمده یک راست بر قلب رقیه خورده است
از تنش تیری که با زور قسم برگشته است
ارباً اربا یعنی این که در تمام طول راه
یک نفر انگار که هم رفته هم بر گشته است
شاعر : مهدی رحیمی
- جمعه
- 7
- مهر
- 1396
- ساعت
- 16:49
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
-
مهدی رحیمی زمستان
ارسال دیدگاه