• سه شنبه 15 آبان 03


شعر حضرت عباس(ابو فاضل ز جا برخیز و بهرم کن علمداری)

4472
11



ابو فاضل ز جا برخیز و بهرم کن علمداری
که بهرم غیر تو ساقی نمانده یاور و یاری
الا ای ساقی طفلان ببین بی آب و طفلان را
الا ای یار همچون جان ببین اطفال نالان را
ز نهر علقمه دیگر صدای تو نمی آید
ز فرط تشنگی ساقی دگر اصغر نمی خوابد
من که نه دستی نه آبی نه علمدارم
دیگر چگونه توان رو به حرم آرم
امان ز بی دستی امان ز بی آبی
امیر هاشمی من، فدای تو همه جانها
الا ای ساقی ما هم، فدایت کل انسانها
رقیه در خیم چشمش به ره تا که تو برگردی
سکینه ترس از این دارد که آیا باز می گردی
الا ای ماه مهرویم مرا غیر تو یاری نیست
بدان ای نازنین دلبر ز هجر تو قراری نیست
شکسته پشت من زین غم،سیه گردیده بازویم
بیا پیشم بمان ساقی، بدان من بی تو می سوزم 

  • شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 6:3
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران