كاش می گشتم فدای دست تو
تا نمی دیدم عزای دست تو
خیمه های ظهر عاشورا هنوز
تكیه دارد بر عزای دست تو
از درخت سبز باغ مصطفی
تافتاده شاخه های دست تو
اشك می ریزد ز چشم اهل دل
در عزای غم فزای دست تو
رود شد، دریا شد، اقیانوس شد
چشمه ای از ماجرای دست تو
می توان آن سوی اقیانوس رفت
تا خدا با ناخدای دست تو
یك چمن گل های سرخ نینوا
سبز می گردد به پای دست تو
در شگفتم از تو ای خون خدا
چیست آیا خونبهای دست تو
شاعر:صادق رحمانی
- شنبه
- 17
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 8:37
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه