امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است»
امشب از جام دعا، جام نمازش، مست است
عصر فردا که شود بر سر نی رقصان است
امشب از شوق شهادت به جهان میخندد
عصر فردا ز غمش، جنّ و بشر گریان است
بوی پیراهن یوسف همه جا میپیچد
عصر فردا همهی کرب و بلا، کنعان است
::
مرده بودیم ولی عشق تو احیامان کرد
تا ابد در رگ ما، خون تو در جریان است
شاعر:رضا احسان پور
- یکشنبه
- 18
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 5:22
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه