در این صحرای طوفانی به این دل های بحرانی
چه سودایی ست ای یاران كه شد هر چهره قرآنی
ز هر سو اشک میبارد هر عاشق عالمی دارد
كه فردا میشود كشته به راه عشق سبحانی
كنون اتمام حجت شد مرا ایام غربت شد
پس از این قسمت ما را خداوندا تو میدانی
در این غربت خدا جویید ره پیغمبران پویید
چنین با یكدگر گویید مناجاتی ست عرفانی
خدای عالی اعلی به عشق لشگری والا
نه در این وادی غربت، به جنت داده مهمانی
پس از این نیزه و تیر است پذیرایی به شمشیر است
در این مهمانی خونین بُود این میزبان جانی
امان از كربلا فردا در این دشت بلا فردا
گل دامان پیغمبر شود پرپر به آسانی
به عاشورا قسم امشب، بود شام غم زینب
ولی صبح ظفر او را بود در راه طولانی
پی گندم بنی آدم كُشند آزادۀ عالم
كِشند بر نیزه قرآن را فروشند دین به آسانی
بیایید ای همه یاران، كنارم ای سبكبالان
علی، قاسم، ابوفاضل، همه یاران میدانی
حبیبم كو، زهیرم كو، غلامم كو، بریرم كو
بگیریم حلقۀ ذكری به یاد مسلم و هانی
رقیه، فاطمه، نجمه، سكینه، زینب و كلثوم
ربابم را كنید یاری، كند گهواره جنبانی
انیس كودكان گردید، به دور بانوان گردید
كه فردا میزند سیلی عدو با دست طوفانی
بسوزد خیمهها فردا، دهد حق خون بها فردا
كه خون عشق میریزد به خنجرهای عریانی
تن ذریۀ زهرا شود فردا در این صحرا
همه پامال مركب ها، چه شد رسم مسلمانی
عدو حق را رها كرده، كه با ابلیس تا كرده
بَرد فرمان ز استكبار، كند رفتار شیطانی
به مظلومان وفا شد نه، ز ظلم و كین ابا شد نه
بریزد اشك و خون با هم ز چشم و سینه بارانی
شاعر:محمود ژولیده
- یکشنبه
- 18
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 5:25
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه