بیمارت ای علی جان جز نیمه جان ندارد میلی به زنده ماندن در این جهان ندارد
بگذار تا بمیرد زین باغ پر بگیرد مرغی که حق ماندن در آشیان ندارد
بگذار کس نداند در پشت در چه بگذشت من لب نمی گشایم محسن زبان ندارد
خواهم که اشک غربت از چهره ات بگیرم شرمنده ام که دیگر دستم توان ندارد
هر کس سراغم آمد با او بگو که زهرا قدرش عیان نگردید قبرش نشان ندارد
شاعر:غلامرضا سازگار
- یکشنبه
- 18
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 8:21
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
استاد حاج غلامرضا سازگار
ارسال دیدگاه