• دوشنبه 3 دی 03


شعر حضرت زهرا(گفت بگذار از بـرای سفــره ها)

2306

گفت بگذار از بـرای سفــره ها
سیـن اول، سیـلـی آن بـی حیـا
دومین سین، سقط بود و محسنش
این غم عظماسـت، گشته قاتلش
سین سوم، سرخی مسمـار بـود
رنـگ خــون پهلــوی آن یار بود
گفت سین چهارمم کار در است
سینـه ی مجروح مسمـار در است
پنجمین سین، سوختن با دربها
ســوختــن بـا آتـش نامـــردها
سیـن شـشم، سختی درد و اَلَم
دیــدن حیـدر(ع) میان موج غـم
آخـرین سین از برای سفـره ام
آتشــی افروخــت در کاشـانـه ام
هفتمین سین، ساختن با درد بود
چـون مدینه آن زمان نامــرد بود
آمــدند بهــر عیـادت دیـوها
با چـه رویی؟؟ من نمیدانم خـدا!!
 

  • دوشنبه
  • 19
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 5:56
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران