احساس میکنم که امشب خدایی ام
بالم شکسته است ولیکن هوایی ام
من مانده ام که راه حرم از کدام سوست
آخر اسیر محنت و رنج جدایی ام
جفت کبوتران حرم بال می زنم
مثل نسیم صبح دچار رهایی ام
اینجا همان کرانه یک رنگیه خداست
فرقی نمی کند که که هستم کجایی ام
من هم ز گرد و خاک حرم ارث میبرم
من گوشه ای ز خاطره آشنایی ام
بی کس تر از همیشه به سوی تو آمدم
من آخرین مسافر سهر جدایی ام
- چهارشنبه
- 13
- بهمن
- 1389
- ساعت
- 13:4
- نوشته شده توسط
- محمد امین علی اکبر
ارسال دیدگاه