از ابتدا تا قیامت، اسلام مدیون زهراست
	اسلام نه، آفرینش، عمری ست ممنون زهراست
	نصف جهان وامدارِ فریاد خاموش حیدر
	آن نیمه ی دیگرش نیز، همواره مرهون زهراست
	از دین و آئین احـمد، مانده اگر آب و رنگی
	از اشک چشمان بانوست، از رخت گلگون زهراست
	دیروز اهل سقیفه، امروز آل خلیفه
	فرقی نکرده ست دشمن، این حرفِ اکنون زهراست
	آتش همــان آتش ست و ٬سیلی همان ضرب سیلی
	همشیره! طاقت بیاور... این صبر، قانون زهراست
	در سینه ای که علی هست، زخم و جراحت طبیعی ست
	خون تو آیات آیا، قرمزتر از خون زهراست؟
	شاعر:محسن رضوانی
- دوشنبه
- 19
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 12:10
- نوشته شده توسط
- یحیی

 
                 
                 
  
   
  
  
  
  
  
  
                                 
                                 
                                 
                                 
                                 
                                
 
     
     
     
     
                
                
ارسال دیدگاه