• سه شنبه 15 آبان 03


شعر زبانحال امیرالمومنین با حضرت زهرا( السلام علیکِ یا زهرا)

2647

 السلام علیکِ یا زهرا
چه بلایی سر تو آوردند
پهلویت را فقط نه با پاها
با ته یک غلاف آزردند
بین دیوار و در به زینب گفت
چادرم را بکش به روی تنم
تا مبادا کنار دیده ی تو
خون سینه بریزد از بدنم
بین دیوار و در به حیدر گفت
به کجا می روی عزیز دلم
گر بدون عزیز خود رفتی
تا قیامت ز روی تو خجلم
ضرب سیلی چقدر محکم بود
قدتان هم چو دخترت خم بود
جاری از سینه تو خونابه
جاری از دیده ی تو زمزم بود
چل حرامی و شوهرت تنها
سیلی و چهره ی کبود شما
زینب و دیدن در و دیوار
حیدر و ناله های واویلا
 شاعر:جعفر ابوالفتحی

  • دوشنبه
  • 19
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 12:22
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران