• شنبه 29 اردیبهشت 03


شعر حضرت زهرا(س)(مسکین، یتیم، در شب سوم اسیر، من)

2370

مسکین، یتیم، در شب سوم اسیر، من
در می‌زنم به خواهش قرصی فَطیر، من
در می‌زنم همیشه و هر جا که می‌روم
امّا دوباره مضطرب و ناگزیر، من
شاید همین دو سه شب و هی صبر، صبر، صبر
با این خیالِ خام، ولی دلپذیر، من...
شاید شبیه آن زنِ توی عروسی است
چشم‌انتظار پیرهنت در مسیر، من
اِنگار کن مرا پدرت سوی خانه‌تان.
«درمانده و گرسنه و پیر و فقیر» من
بانو! کجاست جای گلوبندتان؟ که باز
آن برده را رها کند و شاد و سیر، من
ای، ای شما شکسته‌ترین کشتی نجات
دریا به خشم آمده، پهلو بگیر، من.
شاعر:رقیه ندیری

  • دوشنبه
  • 19
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 15:4
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران