• جمعه 10 فروردین 03


شعر حضرت زهرا(س)(افتاده روی خاک وسرش را گرفته بود)

1995

افتاده روی خاک وسرش را گرفته بود
از بس که درد دور وبرش را گرفته بود
او زنده مانده بود علی را کمک کند
اما زدرد بال وپرش را گرفته بود
او ناتوان نبود ولی ضربه سخت بود
تیزی میخ در سپرش را گرفته بود
بعد از هجوم فضه به دادش رسیده بود
ای خاک بر سرم کمرش را گرفته بود
بارخت های بچه ی نوزاد گریه داشت
لابد که ماتم پسرش را گرفته بود
دیگر صدای نافله هایش نمیرسید
وقتی که ناله ها سحرش را گرفته بود
یک لحظه سیر چهره ی اولاد خود را ندید
اشکش امان چشم ترش را گرفته بود
با حرفهاش ریخت دل کودکان او
وقتی بهانه ی پدرش را گرفته بود
شاعر:سید محمد حسینی

  • دوشنبه
  • 19
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 15:9
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران