آخر کوچه ی بنی هاشم
خانه ی گلی سادات است
مثل خانه های عادی نیست
بیت برکت است وخیرات است
هرگدا که رد شد از اینجا
از طعام حضرتی اش خورد
شکر حق نمود وراهی شد
خود به خود به حقشان پی برد
سالیانی دراز این خانه
صحنه ی آسیاب گندم بود
خانواده ای ریاضت کش
فکر نان و رزق مردم بود
بعد رحلت رسول الله
شهر با ولی چه بد تا کرد
روبهی از صحابه آنجا بود
لب به اعتراض خود وا کرد...
گفت: ما ولی نمی خواهیم
زیر رای سقیفه باید رفت
بعد از انتخاب شورایی
تحت امر خلیفه باید رفت
اوکه از غدیر خم تا حال
روی حذف علی تمرکز کرد
گفته اند سوی مهبط جبریل
به چه منوال او تعرض کرد
قلبش آکنده از قساوت بود
گرگی از سپاه شیطان است
ای خدایا چه می بینیم
آتش کینه اش فروزان است
یکنفر صدا زد ای ملعون
آتش و هیزم از چه آوردی؟
چه بلای بزرگی ای ظالم
سر مادر وبچه آوردی!!!!؟؟؟؟
- سه شنبه
- 20
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 4:27
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه