بس که برای مادرتان سینه میزنم
با هر نوای مادرتان سینه میزنم
از بچه های رایتَ العباس هستم و
هستم گدای مادرتان ؛سینه میزنم
هر شب میان هیئت تان شور میدهم
جانم فدای مادرتان ؛سینه میزنم
من با ردیف سوز دل و آه و زمزمه
مثل دعای مادرتان سینه میزنم
اینجا همه مرید و میان دار جبرئیل
زیر لوای مادرتان سینه میزنم
آری به پشت بند تمام فرشته ها
با روضه های مادرتان سینه میزنم
راهم اگر به خانه پاکش نمیدهید
پشت سرای مادرتان سینه میزنم
هر فاطمیه با شهدا گریه میکنم
با ابتلای مادرتان سینه میزنم
هرگز هوای جنت الاعلی نمیکنم
تا در هوای مادرتان سینه میزنم
سبک و سیاق و پرده و گوشه بهانه است
بهر عزای مادرتان سینه میزنم
با سینه شکسته علی گفت و جان سپرد
حالا به جای مادرتان سینه میزنم
در سینه ام جمال علی نقش بسته است
بس که برای مادرتان سینه میزنم
شاعر:مجتبی روشن روان
- سه شنبه
- 20
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 7:34
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه