• دوشنبه 3 دی 03


شعر مناجات حضرت زهرا(س)( شعر در وصف تو گفتند و قلم تاب نداشت)

3586
0

شعر در وصف تو گفتند و قلم تاب نداشت
آن چنانی که دگر حضرت غم تاب نداشت
آن چنان بود که تا نام تو آمد به میان
عرش لرزید که چون خَیرِ اُمَم تاب نداشت
عصر روز دهم و هودجی از آمدنت
یادتان هست که آن میر علم تاب نداشت
مشک ها خالی و ... (ای وای ببخشید مرا)
طفل شش ماهه و عطشان حرم تاب نداشت
عرش لرزیده و شد غلغله آن سان که مپرس
جبرئیل آمده لرزان و هراسان که مپرس
شرح آن ناله ی جان سوز نشاید گفتن
بارها گفته شد آن گونه و باید گفتن:
فاطمه ای غزل ناب ز دیوان علی
بهترین سیبِ ز نخدانِ گلستانِ علی
منتشر کرده تو را ساقی کوثر در خود
مثل یک آینه گردیده مکرر در خود
مثل یک آینه، یک آینه ی نورانی
بارها دیده و خندیده پیمبر در خود
آه ای همسفر شاه ولایت زهرا
اولین کشته ی در راه ولایت زهرا
به نخِ چادر خاکیّ تو عالم بند است
کائنات از رخ نیلی شما شرمنده ست
کوچه در کوچه مدینه ست و علی همراهت
طاقتی در بدنش نیست ولی همراهت
یادآن روز که شمشیر دو دَم در دستش
عَلَمِ خندق و بدر و درِ خیبر دستش
تیغ بر گردن عَمر و سر مَرحَب می زد
آسمان خنده کنان باد به غبغب می زد
پهلوانی که علی بود و خدایش همراه
شرحِ لا حَولَ وَلا قُوَّةَ الا بالله
شرح درد علی از ماه مُحاقش پیداست
ناله هایی که ز منشورِ عراقش پیداست
کوچه در کوچه مدینه ست و سکوتی لبریز
کوچه در کوچه خدایا برهوتی لبریز
همه دیدند که جبریل پر و بالش سوخت
جمله آیات خدا یکسره دنبالش سوخت
مثنوی طاقت این قصّه ندارد بانو!
شعر در وصف تو خواهد که ببارد بانو!
« یک نفر مانده » که آهنگ نمازش آید
یک نفر مانده که از سوی حجازش آید
شاعر:علی کفشگر

  • سه شنبه
  • 20
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 8:15
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران