ازل براي ابد مُلك لا يزالش بود
چه فرق ميكند آخر كه چند سالش بود؟
حريم عرش خدا بود سقف پروازش
تمام وسعت عالم به زير بالش بود
وجود خون خدا را به شير خود پرورد
بزرگ كرب و بلا طفل خردسالش بود
پس از غروب كه خورشيد راه خانه گرفت
چراغ كوچه شب قامت هلالش بود
زمين شبزده را رشك آسمان ميكرد
اگر فزونتر از آن خطبهها مجالش بود
- چهارشنبه
- 21
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 7:41
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه