• دوشنبه 3 دی 03


شعر حضرت زهرا(س)(جمال غیب خداوند، مظهرش زهراست)

2876

 جمال غیب خداوند، مظهرش زهراست
رسول، روح و روان مطهرش زهراست
پیمبـری کـه به قرآن خویش می نازد
یقین کنید که قرآن دیگرش زهراست
نبـی تمامـی تـوحید را در او دیـده
علی جمال خداوندْمنظرش زهراست
درود باد به مردی که خاکِ فضه اوست
سلام باد بر آن زن که رهبرش زهراست
به هـر فلک که گذر کرد خواجه لولاک
به چشم فاطمه بین دید، محورش زهراست
علـی کـه کفـو نـدارد چو ذات اقدس حق
از آن کشد به فلک سر که همسرش زهراست
حسین گفـت: بـه نـزد ستمگـران هرگز
ذلیل نیست عزیزی که مادرش زهراست
چگونه خصم به روی علی کشد شمشیر؟
که جان به کف همه جا در برابرش زهراست
بـه آیـه آیه قــرآن قســم کـه این قرآن
زبان و روح و نگهبان و داورش زهراست
حرامـزاده! مکــن شیعـه را چنیـن تهدید
که هر که شیعه بوَد یار و یاورش زهراست
چگونـه دیـن رسـول خـدا رود از دست
مگـر نـه دختـر اسـلامْپرورش زهراست
کجا ز نامه و میـزان و محشرش باک است
کسی که نامه و میزان و محشرش زهراست
نبـی کـه عـاشق روی بـلال اوست بهشت
بهشـت قـرب خداونـدِ اکبـرش زهراست
علی که بازو شمشیر و شیر یزدان است
مگو سپاه ندارد که لشگـرش زهراست
به دشمنی که کند قصد حملـه بر اسلام
خبر دهید که اسلام، سنگرش زهـراست
خوش آن بهشت که با بوی او معطر شد
خوش آن فرشته که ذکر مکررش زهراست
سفـر کنید بـه یاسین که شهر فاطمه است
نظر کنید بـه قـرآن که کوثرش زهراست
مقـام و عـزت و قـدر و جلال را نگرید
که بوسه گاهِ نبی دست دخترش زهراست
نبـی حدیقـه نـور و چـراغ، فاطمـه اش
علی سپهر کمال است و اخترش زهراست
علی که حیدر حق بود و حیـدر احمد
اگر چه بی کس و تنهاست، حیدرش زهراست
گلـی کـه سیلی گلچین به او اصابت کرد
گلی که دست ستم کرد پرپرش زهـراست
زنـی کـه بهـر دفـاع علـی چهــل نامـرد
به پیش چشم علی ریخت بر سرش زهراست
کسـی کـه گشـت بـه دور علـی چـو پروانه
چو شمع آب شد از غصه پیکرش زهراست
اگـر چــه غــصب شـده منبر علی «میثم»
خطابه خوان و سخنگوی منبرش زهراست
 

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 12:30
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران