• سه شنبه 15 آبان 03


متن روضه خوانی حضرت زهرا(س)(روزی ام سلمه به عیادت فاطمه(ع) آمد و عرض کرد)

4681
4

روزی ام سلمه به عیادت فاطمه(ع) آمد و عرض کرد: ای دختر رسول خدا(ص) شب رسول خدا(ص) با این بیماری چگونه به صبح آوردی؟
فاطمه(ع) فرمود: صبح کردم در حالی که خود را بین دو اندوه جانکاه می نگرم:
1-       جگرم از داغ فراق پدر یک پارچه خون شده است.
2-    دلم بر ظلمی که به وصی رسول خدا(ص) شده، شعله ور گردیده است، خلافت شوهرم غضب شده و بر خلاف دستور خدا و رسول، امامت را از او گرفتند؛ زیرا از علی(ع) کینه داشتند، چرا که او پدرانشان را در جنگ های بدر و احد کشته و به درک واصل کرده بود.[1]
گریزی به کربلا
اما «لا یوم کیومک یا ابا عبدالله» مصیبت تو چنان عظیم بود که زمین و آسمان، جن و  فرشتگان و ماه و خورشید و پرندگان گریه کرده و عزادار شدند، اندوه تو چنان بزرگ است که امام زمان(عج) در غم جانگاه تو ندبه می کند:
سلام بر تو، ای مولای من! سلام کسی که قلبش از مصیبت تو جریحه دار و اشکش به هنگام یاد تو جاری است. سلام کسی که (در غم عزای تو) مصیبت زده و اندوهگین و سرگشته و بیچاره گشته است. سلام کسی که اگر با تو در کربلا می بود با جانش، از تو در مقابل تیزی شمشیرها محافظت می نمود، و نیمه جان ناقابلش را برای حفظ تو به چنگال مرگ می بخشید، و در پیشگاهت جهاد می کرد....
پس اگرروزگاران مرا به تاخیر انداختند، و تقدیر الهی مرا از یاری او باز داشت، و نبودم تا با آنان که با تو جنگیدند بجنگم، و با انان که به دشمنی تو برخاستند، به دشمنی برخیزم؛ (در عوض) هر صبح و شام بر تو ندبه و زاری می کنم و بر تو به جای اشک، خون گریه می نمایم، تا آن زمان که در اثر سوز جان فرسای مصیبت و غصه جانکاه و اندوه فراوان، جان سپارم.[2]
 [1]             - بحارالانوار، ج 43، ص 156.
  [2]           - زیارت ناحیه ی مقدسه، ص 35
منبع: كتاب آتش در حرم

 

  • چهارشنبه
  • 21
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 16:5
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران