• دوشنبه 3 دی 03


متن روضه خوانی حضرت زهرا(س)(زهرای مرضیه سلام الله علیها، نزدیک مرگش شد)

3149

زهرای مرضیه سلام الله علیها، نزدیک مرگش شد، امیرالمومنین علیه السلام حسنین، را از خانه بیرون آورد و زینب هم در منزل با اسماء و فضه و ام ایمن است، فرمود: اسماء من قدری می خوابم ،صبر کن، بعد صدا کن مرا، اگه جواب دادم و گر نه رفته ام، بی بی پارچه را روی صورت کشید، صبر کرد ،گفت: دختر پیغمبر ،جواب نیامد، زهرا جان ،جواب نیامد، پارچه را زد عقب، دید از دنیا رفته، اسماء صورت روی سینه زهرا سلام الله علیها گذاشت، گفت: به حضور پیغمبر رسیدی، سلام مرا بر سان، متوجه شد اگه بچه ها بیان سخت می شه، پارچه را روی فاطمه کشید، آمد روی حیاط ،بچه ها آمدن، اسماء گفت: بیایید غذا بخورید، گفتند ما کی بی مادر غذا خوردیم، می دانیم مادرمان از دنیا رفته، امام  مجتبی بالای سر مادر نشسته، می گه من حسنم، با من حرف بزن، گفت: دیدم حسین طرف پای مادر خم شد، صورت به کف پای مادر گذا شته ،می گه من حسینم با من حرف بزن.
مداح:مرحوم فلسفی

  • شنبه
  • 24
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 7:47
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران