بیمارم و به سر زده سودای مرگ را
دارم به هر نماز تمنای مرگ را
لب بست از ترنم آمین که زینبم
در گریه ام شنید تقاضای مرگ را
من میزنم نفس نفس از درد و بشنوم
در هر نفس صدای قدم های مرگ را
سیلی و تازیانه و ضرب لگد، زدند
بر دفتر حیات من امضای مرگ را
سخت است دوری تو برایم ولی علی
خواهم به درد خویش مداوای مرگ را
عشق تو زنده داشت مرا ورنه بارها
کردم در آن میانه تماشای مرگ را
یارب به حق فاطمه در کام شیعیان
شیرین نما تو تلخی غم های مرگ را
شاعر : استاد سید رضا موید
- دوشنبه
- 3
- اسفند
- 1394
- ساعت
- 14:28
- نوشته شده توسط
- حمید
- شاعر:
-
استاد سید رضا موید
ارسال دیدگاه