حضرت صدیقه طاهره(ع) در روزآخر از حیاتش بر بستر ساده خود افتاده، و لاغری و ضعف فوق العاده ای او را از هر سو احاطه کرده و از آن بزرگوار جز اسکلتی و پوست و استخوانی باقی نمانده بود.
ساعتی از ساعات آن روز را خوابید و ظاهراً در آن لحظات پدر خویش را به خواب دید و شاید که آن بار اولین و آخرین باری بود که حضرت صدیقه طاهره(ع) پدر بزرگوار خویش را در خواب دید؛ آری ایشان پدر خویش را در قصری از در سفید دید و وقتی پیامبر(ص) چشمش به حضرت فاطمه(ع) افتاد، فرمود: دختر عزیزم! به سوی من بیا، من مشتاق دیدن تو هستم. حضرت فاطمه(ع) عرض کرد: به خدا سوگند که من به دیدار شما مشتاقتر و آرزومندترم. رسول اکرم(ص) به وی فرمود: تو امشب در نزد من خواهی بود.[1]
گریزی به کربلا
یک بار هم رسول خدا به خواب حسین(ع) آمد، آن زمانی که از مکه قصد کوفه نموده بود، جد بزرگوارش را در خواب دید که فرمود:
«یا حسین! اخرج فان الله قد شاء ان یراک قتیلا»؛ ای حسین! حرکت کن که خدا می خواهد تورا کشته ببیند
[2]
[1] - فاطمه زهرا(ص) از ولادت تا شهادت، ص 585.
[2] - بحارالانوار، ج 44، ص 364. ینابیع الموده، علامع قنذوزی، جزئ دوم، ص 161.
منبع: كتاب آتش در حرم
- شنبه
- 24
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 13:12
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه