...باید از فقدان گل خونجوش بود یاس بوی مهربانی میدهد یاسها یادآور پروانهاند یاس در هر جا نوید آشتیست در شبان ما كه شد خورشید؟ یاس یاس یك شب را گل ایوان ماست بعد روی صبح پرپر میشود یاس مثل عطر پاك نیّت است یاس را آیینهها رو كردهاند یاس بوی حوض كوثر میدهد حضرت زهرا دلش از یاس بود داغ عطر یاس زهرا زیر ماه عشق محزون علی یاس است و بس اشک میریزد علی مانند رود گریه كن حیدر كه مقصد مشكل است گریه کن زیرا که دُخت آفتاب این دل یاس است و روح یاسمین گریه كن زیرا كه گلها دیدهاند
در فراق یاس مشكیپوش بود
عطر دوران جوانی میدهد
یاسها پیغمبران خانهاند...
یاس، دامان سپید آشتیست
بر لبان ما كه میخندید؟ یاس
یاس تنها یك سحر مهمان ماست
راهی شبهای دیگر میشود
یاس استنشاق معصومیّت است
یاس را پیغمبران بو كردهاند
عطر اخلاق پیمبر میدهد
دانههای اشكش از الماس بود
میچكانید اشک حیدر را به راه
چشم او یك چشمه الماس است و بس
بر تن زهرا: گل یاس کبود...
این جدایی از محمد مشكل است
بیخبر باید بخوابد در تراب
این امانت را امین باش ای زمین...
یاسهای مهربان كوچیدهاند...
- دوشنبه
- 26
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 8:28
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
احمد عزیزی
ارسال دیدگاه