• سه شنبه 18 اردیبهشت 03


شعر حضرت زهرا(س)(خسوف کرده چرا بی بهانه خورشید)

1834

 خسوف کرده چرا بی بهانه خورشید
  نشسته از چه دگر کنج خانه خورشید
  گرفته لرزو ندارد زبانه خورشید
عرق کند بچکد دانه دانه خورشید
  وجای پنجه سرما گرفته گرمایش
  چنان که ماه نتابد دگر به شبهایش
  گرفته راه عبور نسیم را دیوار
رهانمی کند اورا ززجه ها دیوار
حرارت آمدوهمدست گشته تادیوار  
به قامتش بنشاند نشانه ها دیوار
طراوت از پس آنلحظه بود تنها ماند
شمیم،بعد نسیمش همیشه آنجا ماند
  چه قصه که نگفتند،مانده در کوچه
  ووارثان غمش را نشانده در کوچه
  چه روضه هاکه نخواندند،مانده درکوچه
وجبرئیل خودش رارسانده در کوچه
  امانتی پیمبرنشسته روی زمین
 خدا چه امده بر قلب مرتضای امین
شاعر:مهدی مومنی

  • سه شنبه
  • 27
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 8:30
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران