ای که محراب نمازم خم ابروی تو بود
دل من بسه برآن سلسله ی موی تو بود
ای که شد قامت دین راست ز قد و قامت تو
از چه رو همچو هلال آن قد دلجوی تو بود
چه سبب داشت که حتی ز علی پنهان بود
آن ملالی که عدو بستهبه بازوی تو بود
کاش می مرد علی تا که نمی دید آن شب
نیلی از سیلی بیدادگران روی تو بود
لاله ی پرپر من کی رود از یاد علی
که زبطن تو جدا غنچه ی خوشبوی تو بود
وقت غسل بدن اطهرت ای بحر عفاف
خون روان از صدف سینه و پهلوی تو بود
- سه شنبه
- 27
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 16:27
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه