یار هجده ساله ی من زهرا
بنگر بر ناله ی من زهرا
به پیش دیدگان پر اشکم
شدی پرپر لاله ی من زهرا
فاطمه جان منم منم حیدر(۳)
جان حیدر فدای احسانت
همسرت امشب شده مهمانت
سوزم و گریم و بنالم من
در کنار مزار پنهانت
فاطمه جان منم منم حیدر
فاطمه ای بود و نبود من
شدم تنها یاس کبود من
با غم رفتنت گل حیدر
زدی آتش به تار و پود من
فاطمه جان منم منم حیدر
ای که بودی تمامی هستم
زچه رفتی فاطمه از دستم
بعد تو ای امید و جان علی
در غریبی به خانه بنشستم
فاطمه جان منم منم حیدر
همچو شمعی که شعله افروزم
به کنار قبر تو میسوزم
من که دستگیر عالمم، اما
بی تو زهرا سیه شده روزم
فاطمه جان منم منم حیدر
من که منجی عالمین هستم
بر مزارت به شور و شین هستم
هم به یاد غسل تو و اشک
حسن و زینب و حسین هستم
فاطمه جان منم منم حیدر
حیدرم من نظر به حالم کن
نظری بر شکسته بالم کن
شدم شرمنده از تو یا زهرا
وقتی گفتی علی حلالم کن
فاطمه جان منم منم حیدر
نظری کن به همسرت امشب
رسیده بی تو جان من بر لب
بعد تو ای تمام هست علی
چه کنم با غریبی زینب
فاطمه جان منم منم حیدر
- شنبه
- 5
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 11:8
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه