تو گفته ای که بیا نیمه شب قرار، این جا
کنار پهلوی زخمی، سر مزار، این جا
من آمدم سر قبرت نشد دلم آرام
که خواب رفته ای ای قلب بی قرار، این جا
خدا کند ز مزارت بنفشه ای بدمد
که رنگ و روی تو دارد گل بهار، این جا
از آن دو چشم کبودت مرا تماشا کن
عصای دست علی هست ذوالفقار، این جا
چگونه پای نلرزد کنار این تربت
ز من گرفته تو را دست روزگار، این جا
چگونه پای گذارم به خانه ی بی تو
چرا به سینه نکوبم سر مزار، این جا
نشسته اخترت امشب به انتظار، آن جا
نشسته ام سر قبرت به انتظار، این جا
رسیده صبح بیا تا به خانه برگردیم
به کودکان دل من مزن شرار، این جا
شاعر:سید محمد جوادی
- چهارشنبه
- 28
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 5:51
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه