• جمعه 2 آذر 03


شعر شهادت حضرت زهرا(س)(گل بودی اما بوی خاکستر گرفتی)

2888

گل بودی اما بوی خاکستر گرفتی
آه ای فرشته بین شعله پر گرفتی
با این سرانگشتی که تاول زد در آتش
امشب گره از موی این دختر گرفتی
با من غریبی می کنی در خانه وقتی
چشمت به من افتاده چادر سر گرفتی
ای کاش می مردم نمی دیدم چه زخمی
از ضربه های محکم این در گرفتی
پروانه ها را با تب و تابت مسوزان
با لاله هایی که بر این بستر گرفتی
با دستمال بستۀ دور سر خود
جان مرا ای جان من دیگر گرفتی
دلواپس گلبرگ هایت مانده ام من
حالا که ای گل بوی خاکستر گرفتی
شاعر:علیرضا لک

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 6:31
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران