• جمعه 2 آذر 03


شعر حضرتزهرا(س)(شب است و همچنان شبهای دیگر)

2877



شب است و همچنان شبهای دیگر
دوباره مادر من درد دارد
شده باغ گل رویش خزانی
بمیرم از چه رویی زرد دارد
هنوز از آن هجوم وحشیانه
گمانم مادرم سردرد دارد
پس از چندی نوازش کرد من را
وحس کردم که دستی سرد دارد
همه اینها گواهی می دهدکه
چرا بر روی چادر گرد دارد
رخ نیلی مادر آگهم کرد
مدينه در خودش نامرد دارد
کنارش تا سحر بیدار ماندم
بداند دختری همدرد دارد
شاعر:مجید رجبی

  • چهارشنبه
  • 28
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 8:19
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران