*من ِ روسیاه غافل،چطور از شما بخونم
وضع من خیلی خرابه،خودم این و خوب میدونم
بی عنایت شما من،واقعاً لنگه کُمیتم
روم نمیشه که بگم از،نوکرای اهل بیتم
فاطمه مادرمی،سایه ی رو سرمی
ملیکه ی کرمی،امّا بی حرمی
فاطمه فاطمه جان...
*دوست دارم شبیه خوبا،جون بدم برای زهرا
بیت الاحزان دل من،به یاد عزای زهرا
اونکه سوخته مثل شمعی،پای مکتب امامِش
اون امامی که تو بازار،جوابی نداشت سلامش
ای نگار ازلی،برا یاری ِ ولی
به راه عشق علی،مادر غرقِ غمی
فاطمه مادرمی،سایه ی رو سرمی
ملیکه ی کرمی،امّا بی حرمی
فاطمه فاطمه جان...
*توی کوچه ی مدینه،شده غم به سینه حاکی
می کُشه سینه زنارو،غربت چادر خاکی
زیر بار ِ جهل امّت،شده قامتت خمیده
غم تو کشیده شد تا،روضه ی سرِ بریده
گرچه با قلب حزین،تو شدی نقش زمین
برا ولایت و دین،تو صاحب علمی
فاطمه مادرمی،سایه ی رو سرمی
ملیکه ی کرمی،امّا بی حرمی
فاطمه فاطمه جان...
شاعر : حاج امیر عباسی
- یکشنبه
- 10
- اسفند
- 1393
- ساعت
- 8:5
- نوشته شده توسط
- محمد
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه