شکرخدا که سینه پراز حبِّ حیدر است شکرخداکه زمزمه ام وای مادر است
شکرخدا لباس غم فاطمیِّه را دارم به جسم وچشم ترم حوض کوثراست
شکرخدا که سینه زن مجلسی شدم که روضه خوان ونوحه سَرایش پیمبراست
شکرخدا دلم حرمی شد که نیمه شب بااشک وآه فاتحه خوانان منوَّر است
شکرخدا که گریه امانم نمی دهد وقتی که حرف فاطمه و آتش و در است
شکرخدا شبانه واز روی پیرُهن شُست و ندید ردِّ چه ها روی پیکراست؟!
شکرخدا که می رسد آن ساعتی که تیغ با نیَّت تقاص غمت دست دلبر است
- چهارشنبه
- 28
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 12:42
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه