شیشه بودی و ز هر ضربه تَرَکدار شدی
سینه چاک از کرم ضربه ی مسمار شدی
شهره ی داغ شدی مادر آفاق شدی
و تو ضرب المثل هر در و دیوار شدی
کوه غم بودی و با رفتن خود ای بانو
ناگهان بر سر قلب علی آوار شدی
شد ولایت ز تو زنده، ز تو پاینده و قرص
زین سبب مادر من مادر ابرار شدی
در ولا جذب شدی و خودت هستی عشق
و تو پروانه ی شمع رخ دلدار شدی
ظرف چند روز شدی مثل کبوتر هایت
چقدر مادر من مقصد آزار شدی
درون کوچه ی کم عرضِ مدینه ای دل
تو مسیر هدف ضربه ی بسیار شدی
تو شبیه کفن و پیرهن کم وزنی
تو نگو که نشدم مادرم انگار شدی
ضربه در کوچه چه بد بود که خوردی به زمین
بعد چند لحظه ی بسیار تو هشیار شدی
سروده جعفر ابوالفتحی
- چهارشنبه
- 28
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 15:45
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه