علی شاه علی ماه، علی نصر من الله
علی ورد لب هر دل آگاه
علی اصل وجودم، علی بود و نبودم، علی روی سجودم
علی ذکر لب رب ودودم
علی حصن حصین است، علی عین یقین است، علی حبل متین است
علی بر همه عالم امیر مؤمنین است
علی صوم و صلات است، علی حج و زکات است، علی برگ برات است، تجلی صفات است
علی بر همه عالم سفینه النجات است
علی آیت عظما، علی عالی اعلا، علی والی والا
همین مرتبه اش بس، شده شوهر زهرا
علی عصمت داور، علی شافع محشر، علی بر همه رهبر، علی فاتح خیبر، علی عشق پیمبر
همین مرتبه اش بس، علی ساقی کوثر
علی نفس رسول است، درِ شهر علوم است، علی مهر قبول است
و هم کفو بتول است
علی راز و نیاز است، علی سوز و گداز است، علی محرم راز است
علی رمز قبولی نماز است
علی بود و مدینه، پر از نفرت و کینه
علی بود و فراق نبی و امت نامرد
علی بود و دلی لب به لب از رنج و غم و درد
علی بود و دل تنگ، و یک امت صد رنگ، پر از خدعه و نیرنگ، که دارند سر جنگ
و مردی که دلش سنگ تر از سنگ...
خلیفه فدک فاطمه را داده به او پس...
ره فاطمه را بست به کوچه، دل شیعه چو بشکست به کوچه
بگوید به همان مردک ملعون:
فدک ارث پیمبر، که داده ست به دختر...
همه عهد گسستند، به شورا بنشستند، در خانه شکستند.
علی خانه نشین شد، دلش زار و حزین شد، زنش نقش زمین شد
ولی غاصب حقش امیر مؤمنین شد.
طلب کرد همان برگ فدک را
بپاشید به زخم دل ما ظرف نمک را
زبان قاصر و الکن، از آن واقعه گفتن
همین جمله بگویم که کنی گریه خون بار
یکی ضربه از آن مردک ملعون و یکی پهنۀ دیوار
شده پاره از آن ضربه چرا گوش و گوشوار.
دو چشمش شده کم سو، در آن اوج هیاهو، بگیرد ز همه رو
شده ورد لبش در وسط کوچه، علی کو؟ علی کو؟!
غریب وطنم کو؟
عصایم حسنم کو؟
شاعر:روح الله گائینی
- چهارشنبه
- 28
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 16:16
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
روح اله گائینی
محمد