گلی که فصل خزان بر دمید، محسن بود
گلی که رنگ چمن را ندید، محسن بود
گل همیشه بهار علی، که از بیداد
چو غنچه جامه به پیکر درید، محسن بود
کنار خانهی زهرا، یگانه سربازی
که شد به راه ولایت شهید، محسن بود
یگانهی طفل شهیدی که چشم مادر هم
شد از نظارهی او نا امید، محسن بود!
یگانه طفل شهیدی که کس نمیداند
ز بعد قتل، کجا آرمید، محسن بود
یگانه رهسپر راه عشق کز منزل
جدا نگشته به منزل رسیده، محسن بود
یگانه مرغ پر و بال بستهیی کآخر
ز آشیانهی سوزان پرید، محسن بود!
تو خون ز دیده (موید)! بریز و بازگوی
گلی که رنگ چمن را ندید، محسن بود
شاعر:سیدرضا موید
- چهارشنبه
- 28
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 16:21
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه