• پنج شنبه 1 آذر 03


شعر زیبا در میلاد دو پیشوای شیعیان حضرت رسول و امام صادق-(هر دلي پروانه در كوي محمّد مي‌شود)

9579
4

زیک مشرق نمایان شد دو خورشید جهان ­آرا

 

که رخت نور پوشاندند بر تن آسمان­ها را

 

دو مرآت جمال حق، دو دریای کمال حق

 

دو نور لایزال حق، دو شمع جمع محفل­ها

 

دو وجه الله ربانی، دو سرّ الله سبحانی

 

دو رخسار سماواتی، دو انسان خدا سیما

 

دو عیسی دم، دو موسی ید، دو حُسن خالق سرمد

 

یکی صادقu یکی احمد یکی عالی یکی اعلا

 

یکی بنیانگر مکتب، یکی آرندة مذهب

 

یکی انوار را مشعل، یکی اسرار را گویا

 

یکی از مکه انوار رخش تابید در عالم

 

یکی شد در مدینه آفتاب طلعتش پیدا

 

یکی نور نبوت را به دل­ها تافت تا محشر

 

یکی نور ولایت را ز نو کرد از دمش احیا

 

رسد آوای قال الصادق و قال رسول­الله علیهماالسلام

 

به گوش اهل عالم تا که این عالم بود بر پا

 

یکی جان گرامی در دو جسم پاک و پاکیزه

 

دو تن اما چو ذات پاک یکتا هر دو بی­همتا

 

محمد کیست؟ جانِ جانِ جان عالم خلقت

 

که گر نازی کند، در هم فرو ریزد همه دنیا

 

محمدe کیست؟ روح پاک کل انبیا در تن

 

که حتی در عدم بودند بی او انبیا یک جا

 

محمدe کیست؟ مولایی که مولانا علی گوید:

 

"منم عبد و رسول الله برِ من رهبر و مولا"

 

محمد از زمان­ها پیشتر می­زیست با خالق

 

محمد از مکان پیموده ره تا اوج اَو اَدنی

 

محمد محور عالم، محمد رهبر آدم

 

محمد منجی هستی، محمد سید بطحا

 

محمد کیست؟ آنکو بوده قرآن دفتر مدحش

 

که وصفش را نداند کس به غیر از قادر دانا

 

محمد را کسی نشناخت جز حق و علی هرگز

 

چنان که جز خدا و او کسی نشناخت حیدر را

 

وضو گیرم ز آب کوثر و شویم لب از زمزم

 

کنم آنگه به مدح حضرت صادق سخن انشا

 

ششم مولا، ششم هادی، ششم رهبر، ششم سرور

 

که هم دریای شش گوهر بود، هم دُرّ شش دریا

 

صداقت از لبش ریزد، فصاحت از دمش خیزد

 

فلک قدر و ملک عبد و قضا مهر و قدر امضا

 

بسی زهّاد و عبّادند بی­مهرش همه کافر

 

بسی عالم، بسی عارف، همه بی­نور او اعمی

 

دو خورشید منیر او هشام و بو بصیر او

 

دو کوه حکمت و ایمان، دو بحر دانش و تقوی

 

مرا دین نبی، مهر علی و مذهب جعفرعلیهم­السلام

 

سه مشعل بوده و باشد، چه در دنیا چه در عقبی

 

در دیگر زنم غیر از در آل علی؟ هرگز!

 

ره دیگر روم غیر از ره این خاندان؟ حاشا!

 

بهشت من بود مهر علی  و مهر اولادش

 

نه از محشر بود بیمم، نه از نارم بود پروا

 

سراپا عضو عضوم را جدا سازند از پیکر

 

اگر گردم جدا یک لحظه از ذرّیة زهرا­سلام­الله­علیها

 

از آن بر خویش کردم انتخاب نام "میثم" را

 

که باشم همچو او در عشق ثارالله پا بر جا

  • سه شنبه
  • 26
  • بهمن
  • 1389
  • ساعت
  • 13:29
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران