چه دنیای عجیبی گشته دنیا
دگر بویی نمی آید ز عقبا
چه دنیای عجیبی، در مدینه
شده زهرای اطهر زار و تنها
چه دنیایی که اف باشد به دنیا
شکسته سینه ی غمبار زهرا س
چه دنیای بد و پست و خرابی
به روی دوش حیدر کوه غمها
حسین تشنه لب مادر ندارد
نمی آید دگر از نایش آوا
حسن سر می گذارد از سر داغ
به روی زانوان خشک بابا
و بین درب و دیوار این مهاجر
به عشق روی حیدر گشت شیدا
چه دنیای عجیبی جسم زهرا س
شده مانند حل یک معما
سروده جعفر ابوالفتحی
- پنج شنبه
- 29
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 6:27
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه