• دوشنبه 3 دی 03


شعر مدح حضرت زهرا(س)(هر کس هر آن چه دیده، اگر هر کجا، تویی)

2918

هر کس هر آن چه دیده، اگر هر کجا، تویی
یعنی که ابتدا تویی و انتها تویی
بر تو خدا تجلی هر روزه می کند
آیینۀ تمام نمای خدا تویی
میلاد تو تولد توحید و روشنی ست
ای مادرِ پدر، غرض از روشنا تویی
چیزی ندیده ام که تو در آن نبوده ای
تا چشم کار می کند ای آشنا تویی
نخل ولایت از تو نشسته چنین به بار
سر چشمۀ فقاهت آل عبا تویی
غیر از علی نبود کسی هم تراز تو
غیر از علی ندید کسی تا کجا تویی
تو با علی و با تو علی، نور واحدید
نقش علی ست در دل آیینه یا تویی؟!
شوق شریف رابطه های حریم وحی
روح الامین روشن غار حرا تویی
ایمان خلاصه در تو و مهر تو می شود
مکه تویی مدینه تویی کربلا تویی
زمزم ظهور زمزمه های زلال توست
مروه تویی، قداست قدسی، صفا تویی
بعد از تو هر زنی که به پاکی زبانزد است
سوگند خورده است که خیر النسا تویی
شوق تلاوت تو شفا می دهد مرا
ای کوثر کثیر! حدیث کسا تویی
آن منجی بزرگ که در هر سحر به او
می گفت مادرم به تضرع بیا تویی
آن راز سر به مُهر که حافظ غریب وار
می گفت صبح زود به باد صبا تویی
هنگام حشر جز تو شفاعت کننده نیست
تنها تویی شفیعۀ روز جزا تویی
در خانۀ تو گوهر بعثت نهفته است
راز رسالت همۀ انبیا تویی
قرآن ستوده است تو را روشن و صریح
یعنی که کاشف همۀ آیه ها تویی
درد مرا که هیچ طبیبی دوا نکرد
آه ای دوای درد دو عالم! دوا تویی
من از خدا به غیر تو چیزی نخواستم
ای چلچراغ سبز اجابت! دعا تویی
ذکر ذکیۀ تو شب و روز با من است
بی تاب و گرم در نفس من رها تویی
پیچیده در سراسر هستی ندای تو
تنها صدا بماند اگر، آن صدا تویی
پهلو شکسته ای تو و من دل شکسته ام
دریابم ای کریمه که دار الشفا تویی
«آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند»
بی تو چه می کنند، تویی کیمیا تویی
گفتم «تو» ای بزرگ، خطای مرا ببخش
لطفت نمی گذاشت بگویم «شما» تویی
باری کجاست بقعۀ سبز غریب تو؟
بر ما بتاب روشنیِ چشم ما تویی
شاعر:مرتضی امیری اسفندقه

  • یکشنبه
  • 1
  • اردیبهشت
  • 1392
  • ساعت
  • 15:50
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران