غروب ديگري بود و بقيع آشفته تر مي شد
گلوي تشنه اش آتش فشاني شعله ور مي شد
كسي طرح دو دست آب آور مي كشيد آنگاه
به خاك تشنه از هنگامه اي شق القمر مي شد
سپر بر روي دستش يادگاري كربلايي بود
در آن آيينه بي تاب رجزهاي پسر مي شد
غمش با خاطرات غربت زهرا گره مي خورد
پياپي چشم هايش خون فشان ميخ در مي شد
رباعي مي سرود و پاي نخلي تشنه لب مي خواند
به گوش خاكِ عاشق بيت هاي منتخب مي خواند
كشيد آنگاه تصوير ضريح ماه را بر خاك
مجسّم كرد بين گريه، ثارالله را بر خاك
شنيد از خيمه ها تا گريه هايي تشنه پي در پي
پريشان رسم كرد آن غربت جانكاه را بر خاك
سرش را بر عصايش تكيه داد و آن طرف تر ديد
حرم تا علقمه، عكس تمام راه را بر خاك
شنيد از دور، آواز "اخا ادرك" سراسيمه
كشيد آن اضطراب و ضربت ناگاه را بر خاك
عصا از دستش افتاد و دو چشم خون فشانش باز
تماشا كرد طرح ناتمام آه را بر خاك
شكست امّا به آهنگ بلند يا علي برخاست
كه ياد آورد شب هاي غريب چاه را بر خاك
دلش لرزيد امّا با شكوه حيدري حس كرد
احاديث ظهور آخرين خون خواه را بر خاك
هنوز امّا به گوش نخل ها هنگامه اي باقي ست
بقيع ناله اي، زخم مصيبت نامه اي باقي ست
زيارت نامه مي خوانم به آهنگي حزين اينجا
خدايا بقعة الصبرست يا عين اليقين اينجا؟
بقيع اينجاست اي مردم كدامين سمت مي گرديد
خبر هايي ست از عاشق ترين سمت زمين اينجا
غروب و زایران روضه هايش بي صدا خواندند
به آهنگي حجازي شروه هايي آتشين اينجا
كجاي مقتلم بردي كه بر پيراهنم ديدم
وزش هاي گلاب از روضه ي امّ البنين اينجا
همين ديروز بود انگار چاووشي غريب آمد
كسي سر داد از ني نامه بند آخرين اينجا
بشير! اينجا درنگي كن كه آوازي غريب آمد
كسي اين جاده را دلواپس گل هاي سيب آمد
دلت آمد به او داغ پسرها را خبر دادي؟
به روي نيزه، چرخاچرخ نيزه را خبر دادي
روايت كردي آتش را به باغ ارغوان هايش
در آتش گريه ي خونين جگرها را خبر دادي
به روي شانه ی اندوه جهان را ناگهان حس كرد
چهل منزل مگر شرح سفرها را خبر دادي
نگاهش رفت تا رود كف آلود و سلامي داد
كه از دست علمدارش خبرها را خبر دادي
چهل منزل شهادت نامه را خواندي تو پي در پي
سپس هنگامه ي خوف و خطر ها را خبر دادي.
..........................................................
..........................................................
شاعر: محمدحسین انصاری نژاد
- چهارشنبه
- 4
- اردیبهشت
- 1392
- ساعت
- 13:32
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه