سلام از من و پروردگار داور من
به فاطمه، به حسین و حسن، به شوهر من
منم که همسری شیر حق نصیبم گشت
منم که سرور عالم علی است همسر من
منم که چار پسر زادهام برای علی
منم که امّ بنین گشته نام دیگر من
کنیز حضرت زهرا شدم به بیت علی
مقام فضّه به من داد حیِّ داور من
منم که دخت علی مادرم خطاب نمود
منم که عمّه ی سادات گشته دختر من
زهی به بخت بلندم که از نخست مرا
رای شیر خدا پرورید مادر من
چه افتخار از این به که هدیه شد به حسین
چهار دسته گلِ غرقه خون و پرپر من
سلام باد به عباس و عون و عثمانم
درود بر تن غلطان به خون «جعفر» من
مرا که فاطمه شد نام از ازل سرّی است
که رنگ فاطمه گیرد ز پای تا سر من
از آن به فاطمه نامیده گشتهام ز آغاز
که وقف فاطمه گردند چار کوثر من
طلوع کرد سه تابنده اختر و یک ماه
ز سبز دامنِ پاکِ شهید پرور من
خدا مرا پسری داد از ره یاری
که کرد بر پسر فاطمه علمداری
شاعر:غلامرضا سازگار
- چهارشنبه
- 4
- اردیبهشت
- 1392
- ساعت
- 14:40
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه