یادش بخیر عباس/ تا اومدی دنیا شدی دیگه عشق/ بچه های زهرا
بابات علی با گریه بوسه می زد رو دستت
ناد علی می خوندش برا چشای مستت
می گفت باید کاری کنی/ حسینمو یاری کنی
باید توی کرببلا/ عباس! علمداری کنی
امید خیمه ها میشی/ ساقی کربلا میشی
جز حل یک مشکل گلم!/ حلال مشکلا میشی
ابوفاضل! میشی دوای درد و غم تو عالمین
ابوفاضل! با اون دو دست کریمت ای نور عین
ابوفاضل! تو «کاشف الکرب» ی عن وجه الحسین
باور نمی کردم / بیفتی تو از پا دست خالی برگردی/ از وسط دریا
باور نمی کردم که کنار آب پرپر شی
باور نمی کردم که شرمنده اصغرشی
شنیده ام تو کربلا / بی هوا نیزه خورده ای
سرت رو از پهلو، گلم! / به نیزه ها سپرده ای
شنیده ام که چشمای/ قشنگ تو شکار شده
شنیده ام سرِ سرت/ تو کربلا قمار شده
واویلا شنیده ام گرگای شام چنگت زدن
واویلا چه طعنه ها که بر دل تنگت زدن
واویلا وقتی رو نیزه ها بودی سنگت زدن
شاعر:رضا تاجیک
- پنج شنبه
- 5
- اردیبهشت
- 1392
- ساعت
- 5:30
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
رضا تاجیک
ارسال دیدگاه