اين بود آن ياس نوري کز بهشت آمد به دنيا
حق ز نورش آفريد و اسم او بگذاشت زهرا
اين بود آن دختري که مادر هستي گدايش
حضرت ختم رسولان گفته بابايش فدايش
گل بريزيد گل بپاشيد قبله حاجات آمد
بانوي شهر ولايت مادر سادات آمد
روي فرشي از پر گل ياس عرشي آرميده
مثل اين گل مثل اين گل ديده عالم نديده
دسته دسته از فرشته زائر بيت عفافند
گرد مهد فاطميه جمله در حال توافند
اي شکوه آفرينش اي طلوع مهر هستي
تو که هستي که تلسم تيرگي ها را شکستي
تو صوابي تو کتابي خير و لطف بي حسابي
روح آبي نور نابي تو عزيز بوترابي
تو بزرگي من حقيرم تو بهشتي من کويرم
عمر جاويدان گرفتم گر به عشق تو بميرم
توضياء عالميني مادر ارباب حسيني
- پنج شنبه
- 5
- اردیبهشت
- 1392
- ساعت
- 14:40
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه