باز قلم در عطش کوثر است
تشنه ی توصیف یل خیبر است
آنکه چکیدست ز دریای عشق
نام گرفته ست ز اعلای عشق
ماه ز دیدار رخش بر نتافت
کعبه از آن حجم نگاهش شکافت
عرش بلندای همان عین اوست
بسته جهان بر نخ نعلین اوست
جلوه ی غریدن او صاعقه
می چکد از هر نگهش بارقه
می وزد ار هر نفسش بوی عشق
بسته به مویش شده گیسوی عشق
کیست علی، آینه ی لطف و مهر
شه غزل خلقت و شه بیت شعر
کیست علی، وارث خیرالبشر
از همه آیات خدا آیه تر
عین علی مصدر آثار عقل
هر سخنش مصحف انوار عقل
لام علی زمزمه ی لافتی
مخلص لاسیف، و لا فارسً
یای علی معنی یا فاطمه ست
ذکر لب شیر خدا فاطمه ست
وقت دعا ارض و سما مست اوست
نه فلک انگار که در دست اوست
علت تاریکی شب دان که چیست
سجده ی شمس رخ مولا علیست
آنکه نگین بخش گدا و شه است
منصب او نقطه ی بسم الله است
شاعر: عليرضا قنادي
- چهارشنبه
- 18
- اردیبهشت
- 1392
- ساعت
- 13:1
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه