با يك نگاه محرم اسرار مي شوم
پروانه وار ميثم تمار مي شوم
سرمست جرعه هاي توام، حضرت شراب
من جاي كعبه، ميكده هوشيار مي شوم
كار از جنون و مستي و ديوانگي گذشت
«يك دم علي علي نكنم هار مي شوم»
از خواب مرگ گر ز مزارم گذر كني
من با صداي پاي تو بيدار مي شوم
تنها به اين خوشم كه قدم رنجه مي كنيد
هنگام مرگ لايق ديدار مي شوم
تو قاتل مني، همه ي شهر شاهد است
با حلقه هاي زلف تو بر دار مي شوم
غير از غلامي تو به دردي نمي خورم
بيرون كني؟ به فاطمه بيكار مي شوم
شاعر: وحید قاسمی
- چهارشنبه
- 18
- اردیبهشت
- 1392
- ساعت
- 13:54
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
وحید قاسمی
ارسال دیدگاه