خدا در آینه اش آنقدر علی را دید
که بر خود از همه نزدیک تر علی را دید
نبی سپرد زمین را به او و هرچه که رفت...
به سمت عرش خدا، بیشتر علی را دید
چنان یسار و یمین را به تیغ دوخته که
زمین به قامت صدها نفر علی را دید
یلان سر به هوا ذوالفقار را دیدند
و قلعه نیز که شد در به در علی را دید
نداشت هر دل ناپاک چشم دیدن عشق
وگرنه میشود از گوش کر علی را دید
و مهربانی اش از هیچ کس نشد پنهان
که هر بنی بشری چون پدر علی را دید
خلاصه بحث خدا بودن و نبودن اوست
اگر شود فقط از یک نظر علی را دید
- چهارشنبه
- ۵
- خرداد
- ۱۴۰۰
- ساعت
- ۲۳:۲۴
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
محمدرضا رضایی
ارسال دیدگاه